Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-07@04:46:04 GMT

عید آمد و ما بی تو عید می‌کنیم

تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۹۱۸۵۲

عید آمد و ما بی تو عید می‌کنیم

از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست وشوی جان در نهر پاک رمضان است.

عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست ، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجات هایش از ما آدمی دیگر بسازد . اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم، عید فطرعید ما نیست . از اینروست که در دعای قنوت نماز عید فطر می خوانیم :

"اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و اله ذخراً و مزیداً"؛ از تو خواهم به حق این روز که آن را برای مسلمانان عید قرار دادی و برای محمد و آل او ذخیره و فزونی ساختی .

در طی ماه مبارک رمضان ، در پنج بخش " مائده جان رسید" به بررسی تصویر رمضان و روزه در آئینه شعر فارسی پرداختیم ، و دیدیم که رمضانیات برخی از شعرا ( مانند فرخی ومنوچهری و حتی حافظ) بیشتر در شب و روز عید فطر دست داده است . برای آن که این مقال را به پایان بریم سزاست که به بررسی عید فطر در اشعار خداوند رمضان ستایی نظری افکنیم.

دوستانی که سری مقالات "مائده جان رسید" را پی گرفته باشند به خوبی می دانند که لقب خداوند گار رمضان ستایی به حق برازنده مولانا جلال الدین محمد بلخی است . " مولانا بر خلاف دیگر شاعران که رمضان را به سوگ می نشستند، آن را جشن می گرفت و اینک در عید فطرهم به جشن می نشیند اما نه از آنروی که روزه تمام شده است بل از آنرو که یک حیات جدید در جهانی جدید و جانی جدید آغاز شده است "1

از نظر گاه مولانا در طول ماه رمضان منِ حقیقی انسان که در سایه من های دروغین وی قرار گرفته بود، مجال می یابد که از سایه برون آمده و خویشتنِ انسان شود؛ و با عید فطر این من برآمده که از مذبح من های دروغین ( من هایی که آلوده به نام و نان و شهوت اند. من هایی که نه سر بر آسمان که دل در گرو زمین دارند ) باز می گردد ، فرصت عروج می یابد . در نظر گاه مولانا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیلِ خویشتن را ابراهیم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است :

" عید بر عاشقان مبارک باد
عاشقان عیدتان مبارک باد

بر تو ای ماه آسمان و زمین
تا به هفت آسمان مبارک باد

عید آمد به کف نشان وصال
عاشقان این نشان مبارک باد

روزه مگشای جز به قند لبش
قند او در دهان مبارک باد

عید آمد که این سبک روحان
رطل های گران مبارک باد "2


" عید فطر در نگاه مولانا روز کمال است و وصال ، روز مشاهده و رویت ، ماه فائق آمدن بر تضادها ... عید فطر روز اجابت است و شگفتا از شگفتی دریافتهای مولوی در این روز:

بگذشت مه روزه ، عید آمد وعید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق توعاشق شد شیخ تو مرید آمد

شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد

جان ازتن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

از لذت جام تو دل مانده به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد

بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم
بر بوی بهار تو ازغیب رسید آمد" 3

شگفت که دراین ماه، سنگ درون به گوهر، زهرجان به شکر و قفل دل به کلید تبدیل می شود و مولانا درعید فطر برتمام این گشایش ها دست افشان و سپاس گویان است .

در غزلی مولانا رمضان را به " مریم " و عید فطر را به " عیسی " تشبیه می کند:

نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
امید همه جان ما ازغیب رسید آمد

نومید مشو گرچه مریم بشد از دستت
کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد...

ای شب به سحر برده در یارب و یارب ، تو
آن یارب و یارب را رحمت به شنید آمد

ای درد کهن گشته ! بخ بخ که شفا آمد
وی قفل فرو بسته بگشا که کلید آمد

ای روزه گرفته تو از مائده بالا
روزه بگشا خوش خوش کان غره عید آمد ... "4

" از هر طرف دیوان مولانا که می روی جز حیرتت نمی افزاید وافزایش این حیرت ره آوردی جز شوق و شور" لا یدرک ولا یوصف" چیزی نیست ." 5

انتخاب غزلی از مولانا بعنوان فصل الخطاب این گفتار دشوار است که هر چه او در ستایش رمضان و پی آمد آن عید فطر دارد همه شور است و شیدایی ، مولانا در رمضانِ احیاء کننده ، زنده شده و دست افشان و پا کوبان می سراید:

عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد
برگیر و دهل می زن کان ماه پدید آمد

عید آمد ای مجنون، غلغل شنواز گردون
کان معتمد سدره از عرش مجید آمد

عید آمد ره جویان ، رقصان وغزل گویان
کان قیصر مه رویان زان " قصر مشید"(6) آمد

صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
کان خوبی و زیبایی بی مثل و ندید آمد

زان قدرت پیوستن ، داوود نبی مستش
تا موم کند دستش ، گر سنگ و حدید آمد

عید آمد و ما بی او عیدیم بیا تا ما
برعید زنیم این دم کان خوان و ثرید (7)آمد؟

زو زهر شکرگردد، زو ابرقمر گردد
زو تازه وتر گردد هرجا که قدید(8) آمد

برخیز و به میدان رو ، در حلقه رندان رو
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد

غمهاش همه شادی ، بندش همه آزادی
یک دانه بد و دادی ، صد باغ مزید آمد

من بنده آن شرقم ، در نعمت آن غرقم
جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد

بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن
رو صبرکن از گفتن چون صبر کلید آمد "9

 پی نوشت ها:
1- امیری اسفندته . مرتضی . این شرح شرحه شرحه ( تجلی و بررسی اجمالی رمضان در ادوارشعرپارسی ) انتشارات سفیرصبح 1378ص150.

2- همان، ص 150.

3- همان، ص 154.

4- همان، صص6 و155.

5- همان، ص160.

6- قصر مشید : مشید: برافراشته ،مرتفع. قصرمشید اشاره به " بروج مشیده"(سوره نسا آیه 78)

7- قدید : گوشت کفانیده پاره کرده یا گوشت به درازا بریده خشک کرده . استعاره از هلال ماه شوال .

8- ثرید : معرب ترید . تلیت و تریت عامیانه : نوعی از طعام که پاره های نان را در شوربای گوشت تر کنند.

9- همان، صص 7 و156.

6262

کد خبر 1514352

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: عید فطر مبارک باد عید آمد عید فطر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۹۱۸۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن

به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشته‌ایم و بحث کرده‌ایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیب‌های حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیت‌ها و چهره‌های مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن  فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیت‌های مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلت‌های سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.

چالشی مهم در برابر فیلم‌های تاریخی

ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلم‌های تاریخی ما معمولاً به ملغمه‌ای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل می‌شود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصه‌ای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلم‌ها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیت‌ها و مکان‌های خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلم‌ها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته می‌شود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهره‌مندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر می‌شود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگی‌شان، راه‌های نپیموده زیاد است اما حداقل می‌توانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشته‌های کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن می‌گویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن می‌گوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی می‌شناسد، جریان‌های معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن می‌کند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبهه‌ای در آنها نیست.

یک شمس تبریزی مهربان

تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) می‌توان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج می‌کند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک می‌دهد که همه چیز را در عشق و مهربانی می‌بینند، با مذهبی‌ها در جنگند و جانشان را در این راه می‌دهند و نتیجه همه مبارزه هایشان می‌شود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل می‌کند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفته‌هایی که از او باقی مانده است و نوشته‌ها و گفته‌های دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس می‌دانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیده‌اند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمی‌داشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایت‌ها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.

جلال‌الدین محمد تهرونی

برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصه‌ای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصه‌ای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش می‌کشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در می‌آورد که کارگردان و نویسنده دلشان می‌خواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق می‌کنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن می‌شود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد می‌زده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جایی‌های تاریخی و انتقال دادن گذشته‌ای دور به امروز، باعث می‌شود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!

آرش شفاعی

دیگر خبرها

  • نکیسا: این برد مبارک تیم استقلال
  • نکیسا: بازیکنان ذوب آهن تلاش کردند/ این برد مبارک استقلالی‌ها
  • برگزاری ۴۰ عنوان برنامه هم‌زمان با دهه مبارک کرامت در استان مرکزی
  • تاریخ روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر ۱۴۰۳ + پیام و متن تبریک
  • مصحف شریف « قرآن مبارک » چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • مصحف شریف «قرآن مبارک» رونمایی می‌شود
  • دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ نگاهی به فیلم مست عشق
  • روز ماما ۱۴۰۳ + عکس، متن و پیام تبریک midwife day
  • کیهان باز هم از دست مولانا عبدالحمید شاکی شد
  • سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن